شناسنامه ایثارجهادگر شهید حاج احمد فرگاه
تاریخ تولد: ۱۳۲۹
تاریخ شهادت محل شهادت مدفن
۱۰/۱/۶۶ خرمشهر دارالسلام
بخشی از زندگینامه
در سال ۱۳۳۱ در كاشان چشم به جهان گشود و در تبسمی كودكانه زندگی را شكوفا دید. با گذر عمر باید در راه رشد و تعالی خویش كوشید. او یك عمر در مبارزه با نفس و جهاد اكبر به سر برد و با عشق حضور در جنگ به صف مبارزان جهاد پیوست و با شركت در میدان رزم به عنوان بندهای مخلص انقلابی دلیر، متعهد و مسئول مشغول خدمت شد. وی همیشه به یاد خدا بود. گذشت، فداكاری، صداقت، صراحت، ایثار، خدمت به خلق به ویژه خانواده شهدا و معلولین،خصیصه ذاتی و شاخص وی بود.
گامهایش بر زمین منطقه استواری میبخشید و چمانش در انتهای افق مرز را به وسعت دلش گسترده میساخت. او یک عمردرمبارزه و جهاد بود، جهاد اکبر، جهاد اصغر، مبارزه با نفس و شرکت درمیدان رزم. انسانی واقعی و پاکبازی مخلص و رزمنده ای دلیرو انقلابی ای با سابقه و فردی متعهد و مسئول. او که درتمامی دوران عمرکوتاهش همیشه به یاد خدا بود و خود را متعهد و مسئول می دانست، سرانجام درسن ۳۵ سالگی هنگام بازدید ازجبهه جنوب (فاوو شلمچه) درروز۱۰ فروردین ۱۳۶۶ درمقابل حسینیه به لقاءالله پیوست و به جوار رحمت حق شتافت. او مصداق کامل « من یذکرهم کلم الله رؤیته » بود. گذشت و فداکاری، صراحت و صداقت ، ایثارو خدمت به خلق، به خصوص خانواده شهدا و معلولین، خصیصه ی ذاتی شاخص حاج احمد فرگاه بود. به طوری که چون اورا می دیدی به یاد این معانی می افتادی.
وصیت نامه
خدایا آنقدر گناه و نافرمانی از من سرزده که بدنبال جمله ای می گردم فوق جمله مولا و مقتدایمان حضرت سجاد (ع) که فرموده… انا الذی عصیتی و جبار السماء … ولی خدایا تو شاهدی که از شرمساری نزد بندگانت برای اینکه بتوانم در حضور آنها گناهکار شناخته نشوم و این وصیتنامه را بعد از مرگم بخوانند مخفی نگاهداشتم و اگر بگویم جرثومه ای از عصیان و سرکشی، ذلت و تباهی در درون جسم من وجود دارد و من بی اختیار و اراده و تسلیم هوای نفس سرکش در برابر تو و در محضر عنایت بیکران و بی منتهایت نافرمانی را به بیحد رساندم گزافه گویی نیست. خدایا تو بر وضع من واقفی و چون می دانستی که من ناچیز و بی ارزش ، ارزش همنوائی و همصدایی و هماهنگی و همکاری با اولیاء تو و یاران مهدی تو و پیروان ائمه معصومین (ع) تو را ندارم لذا نه جبهه رفتن را نصیبم می کنی و نه توفیق شهادت در راهت.هر چه هست صلاح توست و تو میدانی .خدایا باز تو هم می دانی که ذره ای عمل خالصانه و صادقانه ندارم که جبران دنیای گناهان و نافرمانیهایم شود. لکن ذرات بینهایت کوچک لطف تو اگر شامل حالم گردد و اگر گردد دیگر چه باک.
مقداری حدود یکهزار تومان رد مظالم باید بدهم، من که نه خانه و ماشین و هیچ چیز ندارم و آنچه هست مربوط به همسرم خانم منیره منصف است که او هم شریک زندگی و برای من همسر خوبی بود نه من برای او شوهر خوبی. او می تواند صرف هرچه اسلامی تر شدن تفکر سه فرزندم کند و فرزندانم را در مسیر خدمت به اسلام تربیت کند بویژه محمد صالح را که در فراگیری و تحصیل علوم دینی تشویق و ترغیب نماید تا بلکه عمل صالح او ذخیره جبران گناهانم گردد .
دو ماه روزه احتمالا بدهکارم ویکماه احتمالا نماز. همسر و فرزندانم تا زمانیکه در خط اسلام و رهرو امام عزیز باشند حق دارند از ما ترک استفاده کنند. اگر فرزندم محمدصالح توفیق شهادت نصیبش شد بدعای دعاکنندگان در حق او خدا از عذاب من بکاهد.باز هم همه برای من شد خدا این من را لعنت کند.
خدایا امام عزیز عزتمند بدار و طول عمر عنایت فرما و اسلام را در همه جبهه ها پیروز.
والسلام احمد فرگاه