شناسنامه ایثارجهادگر شهید حسن طالاری
تاریخ تولد : ۱۳۴۲
تاریخ شهادت محل شهادت مدفن
۶۵/۱۰/۲۲ شلمجه نیاسر
سال ۱۳۴۲ در نیاسر دیده به جهان گشود پس از اتمام دوره راهنمائی به کار صافکاری روی آورد و با شروع جنگ پس از گذراندن دوره آموزشی بلدوزر به جمع سنگر سازان بی سنگر پیوست و در حماسه آفرینی های رزمندگان نقش فعالی داشت.
وی در عملیات کربلای ۵ در حین انجام وظیفه در خط مقدم بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید حسن طالاری
بسم اله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلو فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون
خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها که در راه خدا جهاد میکنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند.
سپاس خدای را که ابتدای کار ما را به سعادت و پایان ما را شهادت در راه خودش قرار داد السلام علیک یا ابا عبداله سلام ما بر تو حسین ای سرور آزادگان . سلام ما بر تو حسین که همگی ما رزمندگان درس شجاعت و شهادت ایثار مردانگی شهادت را از تو آموختیم حسین جان اگر ما در کربلای تو نبودیم تا به یاری تو بشتابیم اما حالا عاشقانت در جبهه های غرب جنوب ایران برای دفاع از اسلام به عشق رسیدن به حرم تو با دشمنان اسلام پیکار میکننند . خدایا نمی دانم از کثرت گناه چه کار کنم که اگر خدا تو گناهان مرا نبخشی به کجا بروم و روی به که آورم خدایا ما که تحمل درد اعضایی از جان خود را نداریم چگونه می توانیم عذاب تو را تحمل کنیم حالا که شک نیست همه ما باید این راه را برویم و بسوی سرنوشت خویش بشتابیم چه بهتر که اینجا جان ناقابل که جز آن چیز دیگری نداریم در راه خدا فدا کنیم . سخنی دارم با شما مردم و جوانان عزیز هر چند کوچکتر از آن هستم که بتوانم برای شما سخن بگویم ای جوانان مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که همه ائمه ما برای حفظ و برای بقای این اسلام عزیز به شهادت رسیدند . ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که حسین سید الشهداء برای حفظ اسلام از همه هستیش گذشت و حتی علی اصغر او به شهادت رسید ای مردم مبادا حب مال و زرق و برق این دنیا شما را بازی دهد و شما را اسیر خود کند همه این مال و ثروتها از بین رفتنی هستند و آنچه که برای شما می ماند آخرت است پس سعی کنید هر قدمی که برمیدارید برای رضای خدا باشد تا به سعادت برسید و هرگز صحنه را برای دشمن خالی نکنید که دشمن همیشه منتظر چنین فرصتهایی می باشد و سخنان امام را چراغ راه خود قرار دهید و این انقلاب را به صاحب اصلی آن مولایمان امام زمان (عج) بسپاریم و سخنی دارم با دوستانم اگر از دوست حقیرتان بدی دیده اید و گاهی اوقات از دست من ناراحت شده اید انشااله که همه مرا حلال کنید و اگر من در میان شما نیستم ناراحت نباشید و سعی کنید در هر کجا که هستید کارتان را برای رضای خدا انجام دهید و همیشه بیاد خدا باشید و نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیندازند و در جبهه های نور علیه ظلمت حضور پیدا کنید تا انشااله هر چه زودتر ریشه این ستمکاران از صحنه روزگار قطع شود . برادران استغفار و دعا را از بین نبرید که بهترین درمان دردهاست مبادا امام را تنها بگذارید دستورات و سخنان او را گوش نکنید . حال سخنی دارم با پدر و مادر و برادران و خواهرانم که بهتر از جانم هستند که امیدوارم مرا حلال کنید پدرو مادر میدانم که فقدان من برای شما سخت است ولی چه کنم که وقت نشستن نیست و وظیفه همه ما در دفاع از دین اسلام عزیز سنگین است پدر و مادر میدانم که من گاهی اوقات موجب ناراحتی شما شدم و ناخودآگاه با ما بلند حرف زدم انشااله مرا ببخشید و اگر نتوانستم جوابگوی مهر و محبتهایی که به من کرده اید من همیشه شرمنده شما هستم که میدانم امید شمت به من بود از شما پدر و مادر عزیز مهربان برادران و خواهران مهربانم حلالیت میطلبم و مبادا در مرگ من ناراحت باشید که شاید روح من همراه با شادی دل شماست و از همگی اقوام و خویشان حلالیت میطلبم در خاتمه نظرم نیست که چقدر نماز و روزه قضا دارم انشااله خودتان قضایی آن را بدهید دیگر عرض ندارم جز اینکه دعا به امام را فراموش نکنید خداحافظ . والسلام.
نامه شهید حسن طالاری شب عملیات
بسم اله الرحمن الرحیم
ودوا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء فلا تتخذوا منهم اولیاء حتی یهاجروا فی سبیل الله
عزیزان میدانید که سخن دل را نمی توان با قلم نگاشت آنهم در شرایطی که خودم را در کربلای مکان و عاشورای زمان می بینم اما چه کنم که می خواهم با شما و همه مظلومان تاریخ و مستضعفان جهان و حزب اله مظلوم درد دل کنم بناچار با قلم ناتوان و شکسته ام می نویسم ، باشد تا شما به کلمات روح حیات بخشید . برادرانم خواهرانم هم اکنون که دیدم وظیفه ام هست که به ندای رهبرم جواب دهم با قلب پر خروشم به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شدم مطلبی چند با شما عزیزان و بزرگان خود دارم از حضرت علی (ع) است که چرا شما از شهادت می ترسی مگر کودکی را سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد پس امام عزیزمان این اسطوره مقاومت را تنها نگذارید و همواره جان بر کف بفرما این روح خدا باشید زیرا او بود که با رهبری پیامبر گونه اش ما را از ورطه هلاکت و سقوط به اوج درجه انسانیت و شرافت رسانید و همیشه خواسته تان از خدای یکتا این باشد که خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار امین یا رب الهی امین یا رب .
امت عزیز و قهرمان ایران هم اکنون که دیدمم وظیفه ام است که خونم را برزم و این راه کربلا که این کثیف و دیوانه بعثی به روی ما مردم مسلملن ایران بسته است خودم را فدای در راهش کنم و راه کربلای غریب را باز کنیم مگر خون من از عزیزانی که در راه خدا ریختند و شهید شدند سرخ تر است بخدا قسم نه خیر من هم اکنون همانند آنها لبیک یا امام حسین لبیک یا امام حسین لبیک یا امام حسین (ع) یا مهدی ادرکنی سخن شیرینی که برای پدر و مادر مهربانم خواهران برادران عزیز تشکر میکنم که مرا از جبهه رفتن منصرف نکردید و حتی مرا هم تشویق می کردید و با رفتن من به جبهه از شما می خواهم مانند کوه صبر استقامت داشته باشید و با تمام سختیها و دشواریها مبارزه کنید. خداوند انشااله به شما توفیق دهد ./
والسلام علیکم و رحمه اله و برکاته
۳/۱۰/۶۵ شب عملیات