کانون سنگرسازان بی سنگر کاشان و آران بیدگل

شناسنامه ایثار

حاج علی فارسی                        تاریخ تولد : ۱۳۳۱                      

تاریخ شهادت               محل شهادت                مدفن

۲۹/۱۰/۶۵                   شلمچه                 دارالسلام

جهادگر شهید حاج علی فارسی

 جهادگر شهید حاج علی فارسی در سال ۱۳۳۱ در کاشان به دنیا آمد. پس از اخذ فوق دیپلم از دانشگاه تهران با همه وجود به خدمت انقلاب اسلامی در آمد و به همراه چند تن از همسنگرانش جهاد سازندگی کاشان را بنیان نهاد. با آغاز جنگ تحمیلی در رأس جهاد گران به جبهه جنگ شتافت. و در تدارکات گروه شهید علم الهدی هویزه نقش مهمی را بر عهده گرفت. با مدیریت قوی که داشت به عضویت شورای جهاد سازندگی استان در آمد و به عنوان فرمانده پشتیبانی و لشکر مهندسی رزمی جنگ استان اصفهان تا لحضه شهادت در جبهه جنگ و کلیه عملیاتها حضور فعالی داشت . این فرمانده برزگ سرنجام در تاریخ ۲۹/۱۰/۶۵ در منطقه شلمچه در عملیات کربلای ۵ به لقای معبودش رسید.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم اله الرحمن الرحیم

من المؤمنین رجالٌ صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا.

(سوره احزاب)

وصیتنامه اینجانب علی فارسی فرزند حسن دارای همسر و دو فرزند بنام های مریم و حسین:

بنام خدا و بنام او که همه چیزم اوست، بنام او که زندگیمدر حیت اوست، بنام او که زنده به اویم او که از اویم زندگیم به خاطر اوست، شدنم در جهت اوست، بودنم از اوست، رفتنم با اوست، یادم اوست ، جانم اوست، احساسش میکنم با قلبم ، ذره ذره وجودم ، با تمام سلول هایم احساسش میکنم ، اما بیانش نتوانم کرد، ای همه چیزم بیادت هستم ، بیادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود و اما بنده ، چه زیباست آزاد زندگی کردن و چون گل شکفتن و چه زیباست زنجیرهای اسارت را با اسلحه شهادت پاره کردن و از بند کفار رستن و چون اسماعیل وارد قربانگاه عشق خدا جان باختن و به دیدن حق شتافتن، پدرم؛مادرم و همسرم و برادرانم و فرزندانم با اعتقاد به یگانگی خدای لایزال و رسالت انبیای عظام الهی بالاخص خاتم انبیا پیامبر بزرگ اسلام(ص) و امامت دوازده امام معصوم(ع) و ولایت فقیه و اعتقاد به حقانیت مرگ و سوال در قبر و حساب و کتاب و میزان و صراط و بهشت و جهنم و امید به رحمت و غفران الهی وصیت خود را آغاز می کنم .

آرزو داشتم در دانشگاه جبهه شرکت کنم با تلاش فراون به سرزمین مقدس جنوب توفیق نصیبم شد پای بگذارم تا درس زندگی بگیرم و بیاموزم چگونه مردن را و خداوند بزرگ این توفیق را نصیبم کرد در هر زمان در ترم های مختلف در امتحانات این دانشگاه شرکت کردم ولی مردود شدم ولی دوستانم ، یارانم و برادرم حسین با نمره های عالی قبول شدند و ما را تنها گذاردند. «آري، سرزمين دانشگاه و جبهه ها ي ايران، قدم به قدمش بوي بهشت مي دهد و چه نيكو همه فرمان حسين زمان، خميني عزيز، اين نعمت بزرگ الهي را لبيك گفته و حضور پيدا كرده اند. در اين دانشگاه، به جز خداشناسي و ايثار چيز ديگري را نمي توان يافت و چه زيباست اين فراز از تاريخ اسلام و بايستي قدر بدانيم و آنچه مي توانيم خالصانه به خاطر الله مايه بگذاريم و بدانيم كه خداوند پذيرا است و در تداوم اين حركت بزرگ و سرنوشت ساز براي جهان اسلام، فقط وفقط راه نجات، خط امام و به طور كلي اعتقاد به ولايت فقيه مي باشد و اگر شناخت كاملي داشته باشيم، هرگز حاضر نيستيم از مسير آن منحرف شويم و تمام سرمايه هاي ظاهري چون مال و جان و فرزند را حاضريم در اين راه فدا كنيم و دراين رهگذر، روحانيت حق بزرگي به گردن ما دارند و مهم ترين نقش را در استقرار و جا گرفتن ولايت فقيه در قانون اساسي داشته اندچون دشمن به ارزش ولایت فقیه پی برده لذا سعی می کند به هر وسیله ممکن آنرا از بین ببرد سعی می کند که اسلام حقیقی را که امام بزرگوار ما معرفی کرده از بین ببرد ولی چون مستقیما نمی تواند سعی میکند روحانیت را که عامل ترویج مستقیم آنست بکوبد ولی غافل است که یریدون لیطغوا نورالله بافواههم . ما خوب میدانیم که نقش روحانیت اصیل در ترویج احکام اسلام و قران و رهبری نهضت ها چگونه بوده است  ،ما خوب میدانیم مبارزات رهایی بخش به رهبری میرزای شیرازی اول و دوم و سردار جنگل و شیخ محمد خیابانی و شیخ فضل اله نوری و مدرس و کاشانی از این قبیل بوده است و در نهضت اخیر و انقلاب اسلامی ایران خوب مشهود بود که چگونه روحانیت در به ثمر رساندن آن نقش داشت و در نگهداری و تداوم آن با همه تهمت ها نقش دارد و سعی میکند این انقلاب نه شرقی نه غربی باقی بماند. بیدار باشیم و گول تبلیغات مسموم را نخوریم و این ارزشها را حفظ کنیم و انها را رها نکنیم که اگر چنین کردیم و آنها را رها نمودیم در آینده خدای ناکرده ضربه خواهیم خورد.”ان الله یغیرو بالقوم حتی یغیرو ما بانفسهم”. برادرانم و خواهرانم ای صورتهای نورانی که شب های جمعه روی خاک قرار میگیرید و ای چشم هایی که در تجلی گاه وحدت نماز جمعه به آسمان نظر می افکنید و ای دستهائی که فریاد الله اکبر را سر میدهید و ای کسانی که بر مزار شهدا فریاد «راهت ادامه دارد» را بانگ می زنید بگوش باشید یکبار دیگر فرمان حضرت حق جل جلاله در بام جماران نازل شد و ملائکه الله در نیمه های شب به درخواست امام فرمان الهی را دادند که ای فرزند پاک زهرا(س) فرمان الهی اینست که امسال پیروزید صبح بزودی طلوع میکند و خورشید با نور تابان خود فرمانی را که خود، نور بود به نور داد و قلبی را که به این فرمان باید پاسخ دهد نیز باید نور باشد و این فرمان به قلب هر کسی نفوذ نخواهد کرد ای نورهای الهی که در قلب حزب الله متجلی گشته اید همگی  ،هم بتابید و از سوزش خود دشمن را بسوزانیدخداوندا تلاشم بر این بوده بخاطر تو گام بردارم به رزمندگان اسلام کمک کنم خدایا بندگان خوب و شایسته تو امروز در جبهه هایند توفیقم ده که بیش ازاین خدمت کنم . خدایا خودت فرمودی «الذین آمنوا و  هاجرو و جاهدو اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون» خدایا تلاش کردم که این چنین باشم میترسم که این سفره پر برکت جمع شود ولی من بی بهره باشم خدایا فرزندان خوب قران و اسلام امروز در نزد شما میباشند و عند ربهم یرزقون هستند آنها رسالت خود ر به نحو احسن انجام دادند ولی بار سنگین مسئولیت آنها بر روی زمین است خدایا توفیقم ده که امانتدار خوبی باشم خدایا تو خود شاهدی که دنیا دیگر برایم ارزش ندارد توفیقم ده در جهت رضای تو سپری کنم خدایا به مقام و منزلت همه خوبان درگاهت شهادت فی سبیل الله را نصیب من هم بگردان.

پدر بزرگوارم و مادر خوب و مهربانم شماها زحمت فراوان کشیدید و هنوز هم فراوان تحمل میکیند من از محبت و زحمات شما نتوانستم حق شناسی کنم و حق شما را نتوانستم رعایت بنمایم همانطور که امام امت فرمودند شما خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتید ولی من نتوانستم به شما خدمت کنم و شاید هم لایق نبودم ولی پدرم روزی شما حلال بود که چنین فرزندانی تقدیم اسلام کردی و مادرم شیر تو هم حلال بود که به ماها دادی در صورت لیاقت شهادت فردای قیامت من و برادر شهیدم حسین چون سایر شهدا به شماها افتخار خواهیم کرد اولاً حلالم کنید و ثانیاً اگر خداوند مرا لایق شهادت دید در عزایم جداً صبر کنید که خدا با صابران است و صابران را دوست دارد و اجر صابران بی حساب است به مردم محبت کنید و از لطف و محبت آنان قدردانی کنید و به همسرم که فراوان رنج برد و پا به پای من در این دوران کوتاه زندگی مشترک فراوان رنج برد و همراه همه زحمات زندگی را تحمل کرد و من خدا میداند که از او راضی هستم امید است که او هم از من راضی باشد و از مادرم وهمسرم می خواهم که در عزایم همچون زینب شیرزن کربلا صبر کند و از مادرم می خواهم که همسرم را چون همیشه مورد محبت و لطف  قرار دهد.+

همسر مهربانم من برای تو رنج فراوان و زحمت زیادی در زندگیمان فراهم کردم . امیدست همه زحمت هایی که نمی بایست می کشیدی و کشیدی و به پای من تحمل رنج و مفارقت و هجرت نمودی بر من حلال کنی. امیدست در بهشت رضوان خدا به تو اجر دهد و جدت فاطمه زهرا(س) از تو شفاعت کند من بگویم که تو هیچوقت مانع کار من نبودی و بهر مقدار که می توانستی در کنار من پا به پای من با محبت و دلسوزی آمدی خدا به تو اجر دهد و در عزایم صبر کن و سعی کن مایه تسلیت برای همه و خصوصاً مادرم و فرزندانم باشی بکوش بر اعصابت تسلط داشته باشی و با بچه ها با زیبان خوس و لبخند برورد کنی و در تربیت مریم و حسین تلاش کنی و این امانتها را صحیح و سالم بدست امانتدار واقعی که خداوند تبارک و تعالی است بسپاری.

و اما فرزندان عزیزم، مریم دخترم و حسین پسرم کوچولویم نور چشمانم من بابای خوبی برای شما نبودم چون نتوانستم آنچنان که می خواستم در پرورش و تربیت شماها تلاش کنم امید است خودتان با کمک مادر خوبتان با تمسک به قرآن کریم و تأسی به اهل بیت و تبعیت از اسلام و تعلیمات آن که دین انسان سازی است خودتان را بسازید و مطیع مامان باشید.

و بار دیگر به همسرم توصیه می کنم که بار سنگینی بر دوش داری و شاید مشکلات فراوانی بتو روی آورد بنابراین صبر کن و سعی کن و تواصو باالحق و تواصو بالصبر را سرمشق زندگی قرار دهی و در مراحل سخت زندگی قرآن بخوان اما با توجه به شان و تدبرتان وظیفه داری از جانب من از آقای حسینی و حاجی خانم برایم حلالیت بطلبی خدوند به آنها اجر دهد.

برادرم بزرگم شما هم برای آخرین بار سلام ناقابل مرا بپذیر و بدان که علی شرمنده تو می باشد و از این به بعد بایستی تو برای بچه های من هم پدر باشی و هم عمو از خدای بزرگ می خواهم در جهت خدمت به اسلام و قرآن توفیقت دهد.

برادرم مهدی از این که از تو جدا می شوم امید است تو هم مرا حلال کنی خیلی دوست داشتم در زندگی تجربیات خودم را در این چند سال بتو منتقل کنم ولی توفیق نبود تو باید درس بخوانی و در آینده به جمهوری اسلامی خدمت کنی تلاش کن از کنار پدر و مادر دور نشوی این بدان معنی نیست که به فرمان امام در صورت لزوم جواب ندهی هر وقت فرصت کردی سری به بچه های برادرت هم بزن و اگز از تو سراغ مرا گرفتند بگو بابا به کربلا رفته و هر وقت خواستی یادی از من کنی قران بخوان و با توجه به معانی آن مسیر زندگی خودت را هم انتخاب کن . واز طرف من وظیفه داری از همه فامیل و و همسایگان و کسانی که به شکلی حق به گردن من دارند حلالیت بطلبی توصیه میکنم بتو که نیکی بیش از حد به پدر و مادر که خیر زندگی در این است خدا یار و نگهدارت به همه برادران در جهاد سازندگی در کل استان بویژه جهاد کاشان سلام میکنم و جداً از این که نتوانستم از تک تک آن عزیزان خداحافظی کنم حلالیت میطلبم . عزیزانم قدر خودتان را بدانید که عمرتان را در خوب جائی صرف می کنید .

بنابراین در حق علی دعا کنید و بدانید که به تک تک شما عزیزان علاقمندم و اگر در زمان کار شما را ناراحت نمودم مرا ببخشید و اگر به روستاها رفتید سلام مرا به همه اهالی روستاها برسانید و بگوئید که آرزویم بود برای شما خدمت کنم .

در طول خدمتم در جهاد احتمالاً حق زیادی از بیت المال بخاطر ندانم کاری ها به گردنم میباشد و شاید دینی از دیون بیت المال به گردنم باشد جهت حل این مسئله خدمت نماینده محترم حضرت امام حاج آقای روحانی برسید و سلام مرا به او برسانید و هر طور صلاح دانستند عمل شود .

لازم میدانم جهت مسائل داخلی زندگیم طبق احکام شرعیه عمل شود و برادرم آقای ماشااله فارسی را وصی خودم قرار میدهم و به برادرم توصیه میکنم رضایت کامل همسرم یکی از شروط ضروری هر کاری می باشد . امید است خداوند وجود مبارک حضرت امام خمینی عزیز را تا ظهور حضرت مهدی و حتی در کنار این حضرت نگهدارد . “یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه وادخلی فی عبادی فادخلی جنتی.”

و من اله التوفیق

فرزند کوچک شما           علی فارسی

امضا

۶۵/۲/۱۰ مطابق با ۱۹ شعبان