کانون سنگرسازان بی سنگر کاشان و آران بیدگل

شناسنامه ایثار جهادگر شهید غلامعلی میرزابیگی

تاریخ تولد : ۱۳۴۲

تاریخ شهادت               محل شهادت                مدفن

۶۱/۴/۲۴                 خرمشهرشلمجه        روستای آزران  

 

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمان الرحیم

خوش بودبا فرق خونین درلقای یاررفتن

سرجداپیکرجدادرمحفل دلداررفتن

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاعند ربهم یرزقون

خداوندا چگونه بتوانیم در این دنیا زندگی کنیم.خدایا همه رفتندو ما مانده ایم.بارخدایا خودت خوب می دانی که چه عزیزانی را ببری.خدایا یاران همه رفتند و نور محفل مارا خاموش کردند.باردیگراین جنایتکاران و خفاشان روبه صفت وزشت خوگلی را ازگلزارحسین(ع)آن سرورشهیدان را پر پرکردند وغم را برغم های ما افزود.

خدایا به درگاهت پناه میآوریم که به ما شهادتی این چنین عطا فرمائی.

خلاصه ای اززندگی نامه جهادگرشهید غلامعلی میرزابیگی.

برادرشهید غلامعلی میرزابیگی درتاریخ۴۲/۲/۱۶درروستای آزران دریک خانواده متدین ومذهبی دیده به جهان گشود ودر بین خانواده چراغی پرنوربود.رفتارواخلاق او ازکودکی بادیگران تفاوت داشت دراوایل کودکی درنزد مرحوم پدربزرگش قرآن را اموخت ودوران ابتدایی رادر دبستان روستای آزران به پایان رسانید وهرسال شاگرد ممتازکلاس بود وبعد ازدوران ابتدایی به مدرسه راهنمایی رباط ترک روانه شد بعد ازیک سال در رباط ترک برای ادامه تحصیل ومبارزه با رژیم طاغوت عازم تهران شد.او برای ادامه تحصیل به یکی ازدبیرستان های شمال تهران رفت با وجود اینکه مورد تهدید ازطرف دشمنان اسلام قرارمی گرفت ولی او همچنان به کارخود ادامه می داد.وبعدا درهمان دبیرستان کتابخانه ای تاسیس نمود.درتعلیم قرآن بسیارکوشا بودودرمقابل تهمت ها سکوت اختیارمی کرد وهدف مقدس خودرا دنبال می کرد.

درشروع انقلاب اسلامی دردبیرستان فردوس تهران پیشتاز بود ویکی از بنیان گذاران انجمن اسلامی دردبیرستان بود.وبه گفته ی خودش بارها و بارها با گروهکها درگیرمی شد وحتی مورد حمله قرارمی گرفت اما دست ازفعالیت نمی کشید.بعد از سه سال به کاشان آمد و در دبیرستان امام خمینی به تحصیل خود ادامه داد و در آن ایام با ارگان های انقلابی ازجمله جهاد وسپاه همکاری داشت.پس از اتمام درسش درجهادسازندگی کاشان مشغول فعالیت شد و ضمنا برای انجمن اسلامی وکتابخانه آزران بسیارزحمت کشید.

خودش کارمی کرد و ازدرآمد روزانه خود برای وسایل کتابی مصرف می کرد.او به معنی واقعی یک جهادگر بود وشبانه روز زحمت می کشید بسیاراتفاق می افتاد که ماهها می گذشت ولی به خانه نمی آمد که حتی سری بزند و برگردد.او شبانه روزفعالیت می کرد و همچنان مقاوم پیش می رفت دراین مدت بجزتلاش وکوشش وایثارچیزدیگری دراو وجود نداشت.تا اینکه بعد ازمدتی داوطلبانه وارد جبهه حق علیه باطل شد.ودرستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان اصفهان مشغول تبلیغات شد.و از آنجا به تیپ المهدی رفت و در روابط عمومی تیپ مشغول فعالیت شد و بنا به اظهار همسنگرانش روزها کارهای تبلیغاتی می کرد وشبها به خط مقدم می رفت.تا اینکه درعملیات رمضان وارد واحد نظامی تیپ شد و به خط مقدم رفت درمرحله اول عملیات رمضان شرکت کرده وبا رشادت جنگید وتا آخرین نقطه مورد نظر پیش رفت.درمرحله دوم عملیات رمضان بازهم جلو رفت ودرنزدیک ترین خاک ریزدشمن سرش مورد اصابت تیرمستقیم بعثیان کافر قرارگرفت و در بیمارستان درساعت ۹صبح روز ۶۱/۴/۲۶ به لقاالله پیوست.

روحش شادوراهش پررهرو باد.

والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته

انجمن اسلامی روستای ازران